آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
عشق اول ، عشق آخر گفتنی ها کم نیست ، من و تو کم گفتیم
حرف هایی از قطره های وجود برای : عشق اولی ها و عشق آخری ها
هرگاه احساس کردی که گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمیتوانی آن را ببخشی بدان که اشکال در کوچکی قلب توست نه گناه بزرگ او....
هیچ میدانی که تو جان منی در میان جمع جانان منی گر نباشی روحم از جسمم جداست تو سرآغاز پایان منی.
آرام بخوان چون اهسته نوشم بی پروا بخوان چون تنها نوشتم از ته دل بخوان چون از ته دل نوشتم دوستت دارم.
توی زندان قلبت آنقدرشلوغ میکنم تامجبور بشی منو بندازی توی انفرادی قلبت.
نمیخوام قلبم دیگه مال کسی باشه نه دیگه از بارون غم صبوری باشه ای خدا خستم از این همه نیرنگ قلب من پس کی میشه مثل همه از سنگ گفتم نرو .
سنگ نشو آخر که دلم میخواهد تورو خندید رفت اخر نمون عشقمو از این چشام نخوند کنج شب ببریدم حال خوبی ندارم از تو ا همه از خود بیزارم.
ما فقیران قلبم بی کینه است دوستی با هر که کردیم جای او در سینه است.
فکر نکن که تو دنیا تنهایی ، فکر کن یه تنها هست که تو براش یه دنیایی.
هواگرفته بود باران میبارید کودکی آهسته گفت خدایا گریه نکن درست میشه.
آن که دلی برای دوست داشتن به ما داد ای کاش دلی هم برای تحمل دوری ها میداد.
چهار چیز را همیشه به خاطر داشته باش : در مجلسی وارد شدی زبان نگهدار بر سفره ای حاضر شدی شکم نگهدار در خانه ای داخل شدی چشم نگهدار به نماز ایستادی دل نگهدار.
زندگی مانند ساعتی است که دیگر به عقب باز نخواهد گشت پس بیا قدر تک تک لحظات زندگی خود را بدانیم.
یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : حنانه تحسینی
صفحه قبل 1 صفحه بعد ![]() ![]() |